زمان جاری : یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 - 4:38 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم

http://up.vbiran.ir/uploads/0l4mb93kpzc31ie9oywv_14815139429548236732_25096139429549128081.jpg
تعداد بازدید 92
نویسنده پیام
x-ray
آنلاین

ارسال‌ی ها : 93
عضویت: 3 /12 /1392
محل زندگی: ASTARA
سن: 12
شناسه یاهو: جواب نیست
تشکرها : 20
تشکر شده : 51
شعره عاشقانه
یخ می بنددیخ می بندد استخوانهای پاییزدرانجمادسرمای نبودنتوقتی چشمانت -شعرقدیمی وقتی چشمانت
دراسمان طلوع کرد
فاصله ی قلبم تاقبله ی چشمانتیک سجاده رازونیازبود.شعرقدیمی-سازدل بنوازقفس را بشکن

بیا در دلم بنشین

شاعر شو

ابیات شعر را بشکن

جاری شو

بیا در من

بمان با من

قفس دل را بشکن

کنار من بخوان آواز

دور نرو

غزل بنوش

کنار حس دلتنگی

اوزان شعر را برهم زن

کمی از تاریخ چشمهایت بنواز

تاریخ را بشکن

مرا بشکن

درون مستی و مستی

بنوشان جرعه ایی در من

و ساز دل بنواز

رهایم کن در درون چشمهایت

مرا بشکن در این جرعه

بگو حرفی

دوباره انقلابی تازه بربا کن

مرا آغاز کن

بگو تا قافیه بشکند در این وازه

مرا سازکن بنواز

برایم عالمی بگشا

بیا در من

کمی می خور

بخوان با من

غزل شو

دلتنگی باران را
با آواز گیتار بشکن یک نامه از فروغ فرخزاد به احمد رضا احمدی نامه فروغ فرخراد به احمد رضا احمدی
خیلی خوشحالم که رفته ای به جایی که نشانی از این زندگی قلابی روشنفکری تهران ندارد.برای توکه هوش وذوق فراوانی داری وهمچنین معصومیت و پاکیزگی فراوان و همچنین ذهنی پاک و تأثیر پذیر، یک دوره زندگی مستقل ودور ازجریان های مصنوعی وکم عمق، بهترین زمینه وپشتوانه تکامل می تواند باشد.
سعی نکن زیاد شعر بگویی.فریفته هیجان و شدت نشو. بگذار همه چیز درذهنت ته نشین شود. آنقدرته نشین شود که فکر کنی اصلاً اتفاق نیفتاده، زندگی کن تا از یکنواختی بیرون بیایی.
آدم وقتی خودش را در جریان زندگی بگذارد، هر روز استحاله ای در او صورت می گیرد و این استحاله است که انسان را لحظه به لحظه و روز به روز می سازد و وسعت می دهد. وقتی دیدی که داری یک ایده مشخص را تکرار می کنی، اصلاً قلم و کاغذ را کنار بگذار، مثل من که لااقل برای یک سال کنار خواهم گذاشت. زندگی می کنم و صبر می کنم تا باز د وباره شروع کنم. اصل، ریشه است که نباید گذاشت ازمیان برود.
حالابگذار دیگران بگویند که «دیدی، این یکی هم تمام شد.» اگر کسی این حرف را زد و تو شنیدی، نمی خواهد جوابش را بدهی فقط در دلت و به خودت بگو من که کار خانه شعر سازی نیستم و دنبال بازار هم نمی گردم. من گمان می کنم که انسان وقتی واقعاً به حد خلا قیت رسید، تنها وظیفه اش این است که این نیرو را دور از هر انتظار و قضاوتی بروز دهد.حالا چه اهمیت دارد که ساکنان «ریویرا» یا «کافه نادری» در مجلس ختم آدم. برای آدم دلسوزی کنند. آدم بر می گردد، مثل مرده ای به مجلس ختم خودش بر می گردد و با موجودیتی تازه و جوان و خیره کننده.
اوضاع اد بیات همان شکل است که بود، مقدار زیادی وراجی و حرف مزخرف زدن و مقدار کمی کار... من که دلم به هم می خورد و تا آ نجاکه بتوانم سعی میکنم خودم را از شعاع این مقیاس ها و هدف‌های احمقانه و مبتذل کنار نگه دارم. من به د نیا فکرمی کنم هر چند امید دنیایی شدن خیلی کم و تقریباً صفر لست، اماخوبیش این است که آدم را از محدودیت این محیط 4 در 2 و این حوض کرم ها نجات می دهد و دیگر از اینکه در مراکز حقیر هنری این مملکت مورد قضاوت قرار گرفته است و بد بختانه رد شده است ، وحشتی نخواهد کرد. حتی خنده اش خواهد گرفت.
خیلی نوشتم.
احمد رضای عزیز - «وزن» را فراموش نکن به توان هزار فراموش نکن، حرف مرا گوش بده. به خدا آرزویم این است که استعداد و حساسیت و ذوق تو در مسیری جریان پیدا کند که یک مسیر قابل اطمینان و قرص و محکم باشد. حرف‌های تو این ارزش را دارد که به یا د بماند. من معتقد م که توهنوز فرم خودت را پیدا نکرده ای و این راهی که می‌روی راه درستی نیست. این چیزی که تو انتخاب کرده‌ای اسمش آزادی نیست. یک نوع سهل بودن و راحتی است. عیناً مثل این است که آدمی بیاید تمام قوانین اخلاقی را زیر پا بگذارد و بگوید من ازاین حرفها خسته ام وهمین‌طور دیمی زندگی کند. درحالی که ویران کردن اگرحاصلش یک نوع ساختمان تازه نباشد، بالنفسه عمل قابل ستایشی نیست.
تا می توانی نگاه کن و زندگی کن و آهنگ این زندگی را درک کن. تو اگر به برگ‌های درخت ها هم نگاه کنی می بینی که با ریتم مشخصی در باد می لرزند. بال پرنده ها هم همینطور است. وقتی می خواهند با لا بروند بالها را به هم می زنند، تند تند و پشت سر هم وقتی اوج می گیرند در یک خط مستقیم می روند. جریان آب هم همینطور است، هیچوقت به جریان آب نگاه کرده ای؟ چین ها .و رگه ها، و نظم این چین ها و رگه ها. وقتی یک سنگ را در حوضی می اندازی، دایره ها را دیده ای که با چه حساب وفرم بصری مشخصی در یکد یگر حل می شوند و گسترش پیدا می کنند. هیچوقت حلقه های کنده درخت را تما شا کرده ای که با چه هماهنگی و فرم حساب شده ای کنار هم قرار گرفته اند. اگر این حلقه ها می خواستند همینطور بی حساب به راه خودشان بروند، آن وقت یک کنده درخت، دیگر یک حجم واحد نمی شد .درتمام اجزاء طبیعت این نظم وجود دارد. این حساب و محدودیت وجود دارد. تو اگر بیشتر دقت کنی، حرف مرا خواهی فهمید.
هر چیزی که بوجود می آید و زندگی می کند تابع یک سلسله فرم ها و حساب های مشخصی است.و درداخل آنها رشد می کند. شعر هم همینطور است و اگر تو بگویی نه، و دیگران بگویند نه، به نظر من اشتباه می کنند.اگر نیرویی را در یک قالب مهار نکنی آن نیرورا بکارنگرفته ای و هدرداده ای، حیف است که حساسیت توهدر برود و حرفهای قشنگ و جاندار تو، فرم هنری پیدا نکنند. یک روز خواهی فهمید که من راست می گفتم.
خیلی نوشتم. امیدوارم خسته ات نکرده باشم. برای من نامه بنویس. خوشحال می شوم. مرا خواهر خودت حساب کن. اگر من دیر به دیر می نویسم درعوض زیاد می نویسم و در نتیجه جبران می‌شود.
درآرزوی موفقیت تو آسمانپرندگان که بالهایشان را درآسمان می تکانندبادها آویزان می شوندتکه ایی ابردرذهن آسمان معلق می شودوتوده های سرخیکه موج می گیرندستارگان چراغهاییمزینونوریکه ناگاهسقوط می کندماه درحجم نورمی رقصدسنگ هایی رها درفضاحجم می گیردوابرهایی ناپیداهمراه باتصویرابی اسمان حرکت می کنندوپروازدرذرات فضاحجم می گیرد.رویاهایمان مسیرپرندگاندستهایمان راکه به هم پیچیدیمزمان عقب ترافتادوجاده سبز شدگامهایمان یکی شدرویاهایمان مسیرپرندگانبیامن وتوچمدانهایمانرابه سوی دریا بیفکنیموبارش باران رانت به نت احساس کنیمبگذاردلتنگیهابوضوح دیده شوندبیاگاهیبه آسمان هم سربزنیمآنجاکه زمستانش شکوفه های بهاری می دهدومن عاشقانه ازگیسوانمبرایت شکوفه می چینمحالابیادستهای فاصله راقفل کنیمزمین منتظرفرودامدن ماستبیادرباغی دراییمکه فرشتگان آن انارخاطره دردست دارند.انشاء می کنم

این روزا وقتی که آلبوم دلو وا می کنم
همه جا عکس قشنگ تو رو پیدا می کنم
حرفایی رو که برام دیکته می کردی یادته؟
حالا من جمله به جمله واست انشاء می کنم
ظهر یه روز تابستون تو قسم خوردی برام
که تو خوابم همیشه تو رو تماشا می کنم
تو داری با همه عشقت منو حاشا می کنی
باز دارم این همه ظلم تو رو حاشا می کنم
اگه یاد حرفاو خاطره هامون بذاره
بهار گم شدمو دوباره پیدا می کنم
ازپشت پنجره همازپشت پنجره هم خیال تو درمی زندوبرگهای خاطرهبرروی دیواربهاریمانمی ریزدوازپنجره ی طلوع دیدارت پنجره های غم انگیزغروب بسته می شودبه یادبیاوروقتی انعکاس ایینه چشمان صبح دل انگیزت استوپروانه هارفیقان شکسته بالهای تنهاییتوقتی باران هم ردیف چشمانت قافیه می شکندبرپنچه ی خیالم چنگ می زندوقلم بی قراری هامان شعرمی شودتابنویسدتوتصویرناخوانده ی نقشی هستیکه هرروزبایدکشفت کنمتوازدورهم تماشایی هستیوقتی درخت آرزوهایمازتبسم نقره ایی خیال توسرخ متولدمی شوند.


امضا کاربر
شنبه 03 اسفند 1392 - 19:15
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از x-ray به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: admin-amirhasan & admin-parsa &

پاسخ ها

admin-amirhasan
آفلاین



ارسال‌ها : 123
عضویت: 3 /12 /1392
محل زندگی: astara
سن: 13
تشکرها : 15
تشکر شده : 43
پاسخ : 1 RE شعره عاشقانه
پرهام عالیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی بودتصویر: /weblog/file/forum/smiles/9.gif


امضا کاربر
شنبه 03 اسفند 1392 - 19:34
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از admin-amirhasan به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: admin-parsa /
x-ray
آفلاین



ارسال‌ها : 93
عضویت: 3 /12 /1392
محل زندگی: ASTARA
سن: 12
شناسه یاهو: جواب نیست
تشکرها : 20
تشکر شده : 51
پاسخ : 2 RE شعره عاشقانه
مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرسیتصویر: /weblog/file/forum/smiles/9.gif


امضا کاربر
شنبه 03 اسفند 1392 - 19:37
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از x-ray به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: admin-parsa /
admin-parsa
آفلاین



ارسال‌ها : 145
عضویت: 3 /12 /1392
محل زندگی: قبرستون
سن: 13
تعداد اخطار: -1
تشکرها : 87
تشکر شده : 21
پاسخ : 3 RE شعره عاشقانه
چـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاكرتم تصویر: /weblog/file/forum/smiles/37.gif


امضا کاربر
تعداد کاربرا مهم نیست مهم علم و ایمان و عمل و معرفت ووفاداریکاربراست!
ملاک برتری و دوستی در این هاست
با تشکر از همه دوست داران ↓ ↓ ↓




و سايت زيبای زيرزمين مجاز

شنبه 03 اسفند 1392 - 20:11
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
x-ray
آفلاین



ارسال‌ها : 93
عضویت: 3 /12 /1392
محل زندگی: ASTARA
سن: 12
شناسه یاهو: جواب نیست
تشکرها : 20
تشکر شده : 51
پاسخ : 4 RE شعره عاشقانه
مرسی


امضا کاربر
شنبه 03 اسفند 1392 - 20:14
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از x-ray به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: admin-parsa /
x-ray
آفلاین



ارسال‌ها : 93
عضویت: 3 /12 /1392
محل زندگی: ASTARA
سن: 12
شناسه یاهو: جواب نیست
تشکرها : 20
تشکر شده : 51
پاسخ : 5 RE شعره عاشقانه
مرسی


امضا کاربر
شنبه 03 اسفند 1392 - 20:14
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از x-ray به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: admin-parsa /
hossein2014
آفلاین



ارسال‌ها : 42
عضویت: 3 /12 /1392
محل زندگی: astara
سن: 13
شناسه یاهو: hossein.qavamzade@gmail.com
تعداد اخطار: -1
تشکرها : 7
تشکر شده : 11
پاسخ : 6 RE شعره عاشقانه
خِِّّّّـــــــــــــــــــــــــــــــیلی عااااااااااااااالی بووووووووود
شنبه 03 اسفند 1392 - 23:16
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
admin-amirhasan
آفلاین



ارسال‌ها : 123
عضویت: 3 /12 /1392
محل زندگی: astara
سن: 13
تشکرها : 15
تشکر شده : 43
پاسخ : 7 RE شعره عاشقانه
کـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوچیک بنویس


امضا کاربر
یکشنبه 04 اسفند 1392 - 14:08
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
admin-amirhasan
آفلاین



ارسال‌ها : 123
عضویت: 3 /12 /1392
محل زندگی: astara
سن: 13
تشکرها : 15
تشکر شده : 43
پاسخ : 8 RE شعره عاشقانه
حسین


امضا کاربر
یکشنبه 04 اسفند 1392 - 14:08
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر

برای نمایش پاسخ جدید نیازی به رفرش صفحه نیست روی تازه سازی پاسخ ها کلیک کنید !



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

http://ghalebgraph.ir/